بسم رب الرفیق



پ.ن

گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد

اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم



پ.ن.2
تقصیر ما نبود! صید ما زود توان کرد که نو پروازیم»!

ما حیران بودیم، تو را دیدیم، مات شدیم. ما عجر» بودیم، صفر مطلق؛ تو خود آمدی، خود جلوه نمودی و به یکباره همه چیز "تو" شد. ما که به جز تو پناهی نداریمپناهی نداریمنداریم.

او را خود التفات نبودش به صید من

عقل من گرچه به جز چون و چرا هیچ نداشت

حسینی بمان و حسینی بمیر

تو ,نداریم ,بودیم، ,پناهی ,ن ,شدیم ,پناهی نداریم ,جلوه نمودی ,خود جلوه ,نمودی و ,و به

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پرسش مهر سال 98 وبسایت پشتیبانی لایک چت قصه نویسی ، داستان نویسی ، خاطره نویسی نوروز 1398 مجله موفقیت انگیزه - اینستاگرام دلآنه گروه فلز Iran.Soltan Arp 273 چیدمان گستر کتابخانه عمومی قدس